بدون عنوان
امروز باز بابام گفت که اومدن تا در مورد زمان اومدنشون بپرسن که قبل افطار بیان یا بعد افطار که بابام هم گفته بعد افطار .
خواهرم امروز میگه فکر کردی که چی باید بگی و سؤالاتت رو آماده کردی ،منم بهش گفتم من نمیخوام زیاد جدی بگیرم ،ولی الان که دارم فکر میکنم میبینم واقعا باید یک کم در موردش فکر کنم تا استرس نگیرم،حتی هنوز فک نکردم چي بپوشم ....
خیلی سخته اصلا آماده نیستم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی