روزانه
به نام خدا ... امروز هم مثل روزای دیگه ی خدا ،یه روز معمولی بود با تمام اتفاقات معمولی ای که تو همه روزا هست ... از موقع سحر تا ساعت سه بعدازظهر خواب بودم و همش خوابای رنگی میدیدم ... روزه گرفتن واسه من که چند ساله روزه میگیرم خیلی آسون شده اصلا علاقه ای ندارم به آب و غذا ،فقط خسته ام ،خسته ... کاش زودتر این خستگی ها و بی حوصلگی ها تموم بشه ... ...
نویسنده :
اورانوس
23:05