گذر روزهایم
سلام به وبلاگم و حال و هوای خوبش حسابی دلم میخوایت بنویسم و چ بهتر که این امکان تازه هم برای آدمای کم حوصله ای مثل من فراهم شد ... این روزام همراه شده با تردید و دلهره و ترس .... ترسی که همیشه دوستش دارم راستی بیست و سوم تولد خواهر کوچولومه ،عاشقتم عزیزم ،فرشته ی من ،واقعا زندگی در کنار تو مثه رویاست ... ️ دوشنبه رفتم واسش کادو خریدم همون چیزی که فکر میکردم حسابی خوشحالش میکنه ...کتاب......
نویسنده :
اورانوس
18:28
بدون عنوان
به نام اونی که همیشه حامی من بوده و هست ... چقدر اینجا رو دوست دارم ،پر از حسای خوب و دوست داشتنیه حتی با وجود پست های غمگینش. سه شنبه نمیدونم چه اتفاقی خواهد افتاد ،اما همه چیز میسپرم به خدا و ازش میخوام بهترین ها رو برام رقم بزنه ...
نویسنده :
اورانوس
23:05
بدون عنوان
خداجونم خودت کمکم کن ،دلم تنگ شده برای خیلی چیزا و خیلی از حسایی که داره فراموشم میشه ،دوباره من برگردون به اون روزا ....
نویسنده :
اورانوس
3:40
سال ۹۶
سال جدیدی رو شروع کردیم ،امیدوارم امسال که سال منه سالی خوب باشه و پر از اتفاقای خوب و شاد.... الهی آمین
نویسنده :
اورانوس
7:53
روزها
آخر سال و همه در تکاپوی خرید و شستشو ...اما واقعا لحظه های خاصیه که قدر تک تکشون باید بدونی ...پر از خاطره است پر از تجربه و تکرار خوشایند از حال و هوای خودم اگر بخوام بکم بهتره چیزی نگم ،اخه یکم ناراحتم از اینکه قراره تابستون بریم خونه جدید و شش ماه تمام گذشت و تموم نشد ،حیف اونهمه برنامه ریزی و ذوق و شوق اما بازم خداروشکر واسه همه نگاه هاش ،الانم که خونه نصفه کارست ،میریم روی فرشی که پهن کردیم اونجا میشینیم و یه چیزی میخوریم و صدامون موقع حرف زدن توی خونه ی خالی میپیچه و من و خواهری میریم اتاقامون رو بررسی میکنیم و مثل بچگی هامون پر میشیم از خنده و شوخی... ممنونم از خدا بابت اینکه کاری کرد تا بابام ماشین رو عوض کرد تا نگرانیم بابت را...
نویسنده :
اورانوس
3:29